no-img
انجام پروژه متلب |پروژه متلب | انجام پروژه متلب برق | شبیه سازی با متلب

پروژه متلب جداسازی سیگنال ضربان قلب جنین از سیگنال مادر با روش LMS و گزارش فارسی - انجام پروژه متلب |پروژه متلب | انجام پروژه متلب برق | شبیه سازی با متلب


انجام پروژه متلب |پروژه متلب | انجام پروژه متلب برق | شبیه سازی با متلب
مطالب ویژه
گزارش خرابی لینک
اطلاعات را وارد کنید .

ادامه مطلب

ZIP
پروژه متلب جداسازی سیگنال ضربان قلب جنین از سیگنال مادر با روش LMS و گزارش فارسی
امتیاز 5.00 ( 1 رای )
zip
سپتامبر 27, 2019
6 mb
150,000 تومان
8 فروش

پروژه متلب جداسازی سیگنال ضربان قلب جنین از سیگنال مادر با روش LMS و گزارش فارسی


5/5 - (1 امتیاز)
به این پست امتیاز دهید.
پروژه متلب جداسازی سیگنال ضربان قلب جنین از سیگنال مادر با روش LMS و گزارش فارسی
{score}/{best} - ({count} {votes})

پروژه متلب جداسازی سیگنال ضربان قلب جنین از سیگنال مادر با روش LMS و گزارش فارسی: متلب

متلب: روند استخراج سیگنال جنین از مادر بوسیله الگوریتم فوق بصورت زیر می باشد:

۱- سیگنال های ورید های شکمی و سیگنال های قفسه سینه بوسیله ضرایب موجی ایجاد می گردد.

که در متلب پردازش این سیگنال بوسیله پارامترهای فرکانسی انجام میگیرد.

۲- در هر مقیاسی جزئیات ضرایب بوسیله الگوریتم تطبیقی LMS انجام میگیرد ،ضرایب سیگنال ورید شکمی از سیگنال معمول از سیستم فیلتر تطبیقی بدست می آید و ضرایب سیگنال قفسه سینه از ورودی مرجع بدست می آید.

۳- ضرایب موج حاصله از روش SWT معکوس برای تشکیل سیگنال جنین حاصل می شود.

که می توان الگوریتم را بصورت زیر دسته بندی کرد:

مغز از بافت پیچیدهای تشکیل شده است که به هیچ چیز دیگر شباهت ندارد. با این حال مغز نیز مثل هر بافت دیگر از سلول تشکیل شده است . البته سلولهای مغز سلولهای مخصوصی هستند که می توان علائم الکتریکی و شیمیایی آنها را ردیابی ، ثبت و تفسیر کرد.

حدود ١٠١١ سلول عصبی یا نورون، مغز بشر را می سازد. هر سلول عصبی حاوی یک جسم سلولی به قطر ۵ تا ١٠٠ میکرومتر است که از آن آکسون و تعدادی شاخه ی رشته ای شکل به نام دندریت منشعب می شود. پیامهای ورودی توسط جسم سلولی و دندریت ها دریافت می شود و جسم سلولی پس از ترکیب آنها، علائم خروجی را گسیل می کند.

فاصله آکسون، پیام خروجی را از جسم سلولی به پایانه های آکسونی می رساند و آکسونها اطلاعات را به سایر سلولها عصبی منتقل می کنند. پیامی که در سلول عصبی ایجاد می شود و طول آکسون را می پیماید یک ضربه الکتریکی است ، ولی انتقال پیام از یک سلول به سلول دیگر به وسیله مولکولهای مواد ناقل انجام می گیرد، که از اتصالی به نام سیناپس ١ می گذرند. هر سلول عصبی معمولا از صدها یا هزارها پیام دریافت می کند و به صدها یا هزارها سلول عصبی دیگر پیام می فرستد.

فعالیت های الکتریکی مغز که از بیرون کاسه ی سر نیز قابل ثبت است یکی از معماهای پیچیدهی طبیعت است . امواج مغز که اولین بار در سال ١٨٧۵ توسط ریچارد گاتن ٢ از طریق الکترود روی جمجمه و مغز عریان میمون وخرگوش مشاهده و ثبت شد، بازتابی از فعالیت شدید و دائم التغییر مغز است . امواج مغز انسان، اولین بار توسط هانس برگر روانشناس آلمانی در سال ١٩٢۴ ثبت شد ولی اولین مقاله خود را در این زمینه در سال ١٩٢٩ منتشر کرد [١]. او اولین کسی بود که تغییرات الکتروانسفالوگرافی را در هنگام صرع مورد بررسی قرار داد.

در ابتدا کار «برگر» با انتقادات بسیار روبرو شد ولی پنج سال پس از انتشار اولین مقاله ی «برگر»، در سال ١٩٣۴ هنگامی که آمپلی فایر دریچه ای ١ به کارگرفته می شود، یافته های «برگر» تایید می شود و الکتروانسفالوگرافی ٢ موقعیت خود را تثبیت می کند. ظهور ترانزیستور و جایگزینی آن بجای آمپلی فایر، تحولی دیگر در الکتروانسفالوگرافی بوجود می آورد و هم اکنون کامپیوتر درالکتروانسفالوگرافی به کارگرفته می شود

در عصر حاضر اساسی ترین اهرم بررسی عملکرد سلولها را می توان از شناخت فعالیت های الکتریکی مغز که نتیجه فعل و انفعال بیوشیمی نورونها و ارتباطات بسیار بغرنج بین آنهاست ، بدست آورد. در حال حاضر الکتروانسفالوگرافی تنها وسیله برای شناخت این فعالیت ها محسوب می شود [١].

 

١-٢  اندازه گیری سیگنال EEG

الکتروانسفالوگرافی ، ثبت فعالیت الکتریکی مغز است ، این روش شامل اخذ سیگنال توسط الکترودهای سطحی ، بهبود سیگنال (معمولاً تقویت و حذف نویز)، چاپ سیگنال و تحلیل آن می شود. آنچه که روی کاغذ چاپ می شود، الکتروانسفالوگرام نامیده می شود.

برای ثبت امواج مغزی به چند چیز نیاز داریم

١-  الکترودها و سیم مربوط جهت اتصال

٢-  تقویت کننده ها

٣-  فیلترها

۴-  نگارنده جهت ثبت این امواج بر روی کاغذ یا نمایشگر کامپیوتری

  • الکترودها

برای دریافت تغییرات الکتریکی فعالیت مغزی، از روی پوست سر، احتیاج به هدایت کنندههای حساس است که تا در تماس با پوست سر، اطلاعاتی از میدانهای الکتریکی حاصل از فعالیت مغزی کسب کند و به دستگاه انتقال دهد نقش عمده در این زمینه بعهده الکترود می باشد.

بطور معمول از چند نوع الکترود استفاده می شود:

الف – الکترود چسبنده

ب- الکترود بالشتکی

پ- الکترود سوزنی

ت-  الکترود اختصاصی

الف – الکترود چسبنده

این نوع الکترود که دارای یک سانتی متر قطر است در قسمت مرکزی کمی فرو رفته و حاشیه آن برجسته تر می باشد دارای پوششی از کلرور نقره است تا در عبور جریان الکتریکی پلاریزه نشود، قسمت میانی این الکترود با ماده هادی نمکدار ژله ای یا خمیری شکل در تماس با پوست قرار می گیرد و حاشیه برجسته تر آن، بوسیله چسب مخصوصی به پوست می چسبد. الکترود چسبنده، برای بیماران بی قرار و الکتروانسفالوگرافی طولانی مدت، مورد استفاده بیشتری دارد. از طرفی عدهای این نوع الکترود را به علت نلغزیدن هنگام آزمایش به انواع دیگر ترجیح می دهند.

ب-  الکترود بالشتکی

این الکترود شامل یک میله نقرهای کوتاه است که در انتهای آن در محل تماس با پوست سر، یک بالشتک پنبه ای یا اسفنجی ، به اندازه سرانگشت قرار دارد که با یک گاز و یا پوشش توری احاطه می شود. این بالشتک باید با آب نمک آغشته باشد. ضمناً میله نقرهای به پایک پلاستیکی متصل است . پایکهای

پلاستیکی در زیر بندهای قابل ارتجاع قرار دارند که بصورت کلاهی روی سر فرد قرار گرفته و در زیر چانه محکم می شود تا از لغزش الکترودها جلوگیری کند. این الکترودها با سهولت بیشتری توسط اپراتورها استفاده می شود و احتیاج به چسب ، ژله یا خمیر، همچنین تمیز کردن سر بیمار بعد از آزمایش نیست ، اما احتمال لغزش الکترود در ضمن آزمایش بیشتر است . در هر دو نوع الکترود باید موی سر فرد کنار زده شود و الکترود روی پوست سر قرار گیرد. الکترود چسبنده یک سیم هادی با اتصال دائمی دارد در حالی که الکترود بالشتک متصل به یک سیم هادی با گیره سوسماری جدا است که بوسیله گیره به میله کوتاه نقرهای الکترود، وصل می شود.

پ-  الکترود سوزنی

این الکترود از جنس پلاتین یا فولاد زنگ نزن است که در داخل پوست فرو می رود. برای استفاده از این الکترود احتیاج به وسایل ضدعفونی کننده است .

ت-  الکترودهای اختصاصی :

الکترود اسفنوئیدی

– الکترودبینی _ حلقی

– الکتروکورتیکوگرافی (ECG )

هر یک از این الکترودها، استفاده خاص دارند.

در مورد نصب الکترودها روشهای مختلفی استفاده می شود ولی در بیشتر آزمایشگاههای EEG در سراسر دنیا از سیستم ٢٠-١٠که در سال ١٩٨۵ توسط کمیته بین المللی پیشنهاد شد، استفاده می شود. در این سیستم نسبت فاصله الکترودها از یکدیگر ١٠ تا ٢٠ درصد می باشد به این صورت که سر را در دو محور طولی قدامی

_ خلفی و عرضی در نظر می گیرند. در صورتی که مجموع طول قدامی _ خلفی سر %١٠٠ باشد، فاصله نقطه میانی درز پیشانی بینی ١ تا اولین الکترود روی پیشـانی %١٠ و محـل الکترودهـای بعـدی در ایـن محـور در فواصل %٢٠ کل طول قرار می گیرند ولی الکترود ناحیه پس سری نسبت به برجستگی استخوان پـس سـری ،

که نقطه پایانی است فاصله حدود %١٠ کل طول را دارد. در محور عرضی ، فاصله بین زائده ماستوئید١ پهلوی گوشی تا اولین الکترود ناحیه گیجگاهی %١٠ کل عرض سر می باشد و بقیه الکترودهـا در فواصـل %٢٠ کـل عرض سر قرار می گیرند. اسامی الکترودها بر حسب حرف اول ناحیه ای از مغز کـه روی آن قـرار مـی گیرنـد نامگذاری می شوند و بر حسب اینکه در سمت چپ یا سمت راست سر باشند به ترتیب یک عدد فرد یـا زوج نیز به آنها اضافه می شود که هر چه از خط میانی دورتر می شوند عدد مربـوط بـه آن بزرگتـر اسـت [١و٢].

شکل (١-١) موقعیت الکترودها را در نواحی مختلف سر نشان می دهد.

خروجی متلب :

متلبمتلب

 

 

جداسازی سیگنال،ضربان قلب،سیگنال مادر،LMS،گزارش فارسی،پایان نامه آماده،matlab,matlab project،شبیه سازی،پروژه متلب ارزان

 



ads

درباره نویسنده

mrk kiani 401 نوشته در انجام پروژه متلب |پروژه متلب | انجام پروژه متلب برق | شبیه سازی با متلب دارد . مشاهده تمام نوشته های

دیدگاه ها


دیدگاهتان را بنویسید